سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روز بود
و همه خوشحال بودند
و امیدوار در تکاپو
به امید صبحی تازه
مردم اهل بیت را دوست داشتند
و امام را
و قانون گرایی را
پس به سبز هم لبخند زدند
و به پرچم ایران هم
.......
روز موعود فرارسید
و همه شاخه گل یاس به دست
فوج فوج آمدند
 گل ها جمع شد
صندوق ها شمرده و خوانده شد
و ناگهان تو فریاد زدی
هوا سرد شد
طوفان گرفت
و رعد و برق
آسمان دلمان را تیره و تار کردی
پس سبز چه بود؟
مگر اهل بیت چیزی جز ولایت گفتند؟
.........
و حالا
شب گذشته
 و روسیاهی به ذغال مانده است
هیچ صندوقی ابطال نشد
اما
تو باطل شدی
و کارنامه خدماتت
و شعارهایت همه بی رنگ شدند
حتی الله اکبرت هم بوی قرآن های سر نیزه را میدهد

برگرفته از وبلاگ گل دختر


+ تاریخ سه شنبه 88/4/2ساعت 1:44 عصر نویسنده polly | نظر